(2) داستان موسی (ع) ومرد حکیم

       حضرت موسی یک روز با یک مرد حکیمی روبرو شد و از او کارهای خارق العاده ای دید . از او خواست که همسفرش شود.

  

        مرد به او گفت ای موسی تو نمی توانی به کار هایی که من می کنم صبر داشته باشی! موسی گفت : انشاءالله مرا مرد صبوری خواهی یافت. پس مرد از موسی (ع) قول گرفت که اگر هر کاری که کرد موسی از او علت را نپرسد و موسی نیز به او قول داد در این خصوص از او سژالی نپرسد.

 

        آنها مقداری راه پیمودند تا به دریا رسیدند . پس اخدای یک کشتی خواستند تا آنها را سوار کرده ادامه راه  را با آن کشتی طی کنند.ناخدای کشتی که فردی خداپرست بود با روی باز به آنها جای داد وآن دو بر کشتی سوار شدند.

    

       در بین راه مرد حکیم میخی ازجیب درآورد وبا یک چکش شروع کرد به سوراخ کردن کشتی!!! موسی نحمل نیاورد و پرسید : این مرد شریف به ما جا داد وسوار بر کشتی خود کرد ،چرا کشتی این بیچاره  را سوراخ می کنی؟مرد حکیم در جواب موسی گفت:مگر فراموش کرده ای چه قولی به من دادی؟ و موسی عذر خواهی کرد و ساکت شد.(اما در دلش هنوز سؤال بود بودو با عث تعجبش شده بود!)

 

      بالاخره از کشتی پیاده شدند ودر راه به  منطقه ی مسی رسیدند. شب در یکی از خانه ها ساکن شدند.مرد وزنی خدا پرست که یک فرزند پسر داشتند.آنها از موسی ومرد حکیم پذیرایی کردند وبه آن دو جای خواب دادند.

 

     صبح که از خواب بیدار شدند موسی دید که فرزند ان خانواده کشته شده است! موسی پرسید چه کسی این بچه را کشته است؟ مرد حکیم گفت :من! موسی (ع) بسیار تعجب کرد ونزدیک بود که به مرد حکیم حمله برده و اورا بکشد.با ناراحتی کفت ای مرد حکیم این خانواده به ما جا ومکان خواب وغذا دادند  این بود دستمزد آنها؟! مرد حکیم گفت فراموش کرده ای چه قولی به من دادی؟  وموسی این بار هم ساکت شد.البته که هم خشمگین بود وهم متعجب!

 

     از آن روستا رفتند و راهی  روستایی دیگر شدند. در این روستا از هر که می خواستند به آنها جا ومکان خواب ویا حتی لقمه ای غذا ، هیچکس حاضر نبود به آنها کمک کند.حتی بعضی ها هم شروع کردند به دعوا ومرافعه با موسی و مرد حکیم که ان دو ناچار روستا را ترک کردند ودر انتهای روستا خرابه ای دیدند.مرد حکیم گفت :بیا تا در اینجا استراحت بکنیم. وآن دو به خرابه پناه بردند. مرد حکیم به موسی گفت: بیا تا این خرابه را تعمیر کنیم.وآن دو خرابه را دوباره ساختند.

 

      موسی که این بار هم بسیار تعجب کرده بود به مرد حکیم گفت مرا می بخشی ولی من به عقل تو شک کرده ام ! چگونه است که این مردم ما را فراری دادند وما اکنون خرابه آنها را می سازیم در حالیکه روز قبل آن مرد وزن بیچاره به ما غذا وجا دادند و ما فرزند آنها را کشتیم؟!!!

     مرد حکیم گفت اکنون بین من وتو جدایی فرا می رسد. گفتم که تو نمی توانی بر کارهای من صبر کنی وتو گفتی که صابر خواهی بود .حالا که تو نمی توانی با من بیایی و برایت سژال است که چرا من آن کشتی را سوراخ کردم و فرزند آن مرد وزن مژمن را کشتم واکنون این خرابه را آباد می کنم جوابشان را برایت می گویم ولی دیگر نمی توانی تو با من بیایی وپشیمانی برایت سودی ندارد.

 

     واما کشتی را سوراخ کردم جون همانطور که می دانی کشتی به کشتیبانی فقیر ولی خدا پرست متعلق بود و این کشتی تنها وسیله   درآمد آن فرد بود.در آن مسیر که کشتی ما را می برد ان دریایی  بودند که هر کشتی ای که سالم بود به غنیمت می گرفتند و چون من دیدم اگر آن کشتی آنگونه سالم باشد ان، کشتی آن مرد را به غارت می بردتد ،با آن کار من ظاهرا کشتی عیب پیدا می کرد و آن ان دریایی همانطور که دیدی از تصرف کشتی به ظاهر معیوب پشیمان شدند.

 

    و اما آن خانواده که به ما جا وغذا دادند ،آنها مردمانی صالح ونیکوکار و خدا پرست بودند. اما فرزند آنها انسانی شرور و در آینده فردی کافر و شقی می شد،پس به فرمان خدا اورا کشتم تا خدای متعال به آنها فرزندی صالح عطا فرماید!

 

   حضرت موسی که بسیار تعجب کرده بود گفت در مورد سوم چه می گویی؟

     

مرد حکیم گفت :همانگونه که دیدی مردمان آن روستا افرادی بی ایمان بودند ، اما در زیر آن خرابه گنجی بود که به دو بچه یتیم وخدا پرست متعلق بود ، و خدا خواست آن گنج با درست شدن خرابه محفوظ بماند تا زمانی که آن دو کودک بزرگ شده و خود به آن گنج دسترسی پیدا کنند .وآن مردمان کافربه گنج زیر آن خرابه آگاه نشوند.حال که به چند وچون کارها آگاهی یافتی دیگربین من و تو جدایی می افتد و من با تو خدا حافظی می کنم  .

می گویند این مرد حکیم همان حضرت خضر زنده پیامبر خداست که هنوز زنده است.

 این هم پایان داستان دوم ما.

داستانهای قرآنی(5)

داستان های قرآنی(4)

داستان های قرآنی 3

داستان های قرآنی2

داستان های قرآنی1

داستان یک معلم

مرد ,کشتی ,موسی ,حکیم ,خرابه ,ای ,مرد حکیم ,حکیم گفت ,به ما ,به آنها ,از او

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

همه چي دون پارسي دانلود پایان نامه, مقالات, پاورپنیت, تحقیق,پروژ,گزارش کار مشاوره تحصيلي و نظام وظيفه 100329661 سیستم صوتی و تصویری اتومبیل آمل ویس علم موزیک جِهاد کبـــــیر قریب و غریبه نگاهی فراتر به مهندسی منابع آب hamrahsystem